loading...
سایت عاشقانه 98لاو
قوانین

آخرین ارسال های انجمن
mahya2020 بازدید : 742 چهارشنبه 05 اسفند 1394 نظرات (0)

یک نفربایدباشد

یک نفر باید باشد که
بدون ترسِ ِ هیچگونه قضاوتی برایش همه چیز را تعریف کنی
تمام حرف هایی که دارد آرام آرام درونت می گندد را به زبان بیاوری
از آن حرف هایی که شب ها موقع خواب به بی رحمانه ترین شکل ممکن به سرت هجوم می آورند
و رسالتشان این است که خواب را از تو بگیرند
حرف هایی که وسط قهقهه هم اگر یادشان بیوفتی لال می شوی!
یک نفر که وقتی تو دهن باز کردی نگوید آره می دانم، اصلا یک نفر باشد که هیچ چیز نداند
یک نفر باشد در این دنیا که نصیحت را بلد نباشد...
یک نفر که وقتی برایش تعریف میکنی که کارم دارد به جاهای باریک می کشد،
پوزخند نزند، به شوخی نگیرد
جدی بگیرد، خیلی هم جدی بگیرد،
آنقدر که یک سیلی جانانه مهمانت کند و با تمام قدرت اش بزند زیر گوشت
یک نفر که تجربه ی هیچ چیز را نداشته باشد،
مثل همه ی آنهایی که خود را علامه دهر می دانند نباشد!
وقتی که برایش تعریف میکنی دستپاچه شود، گوش بدهد،
برایت فتوای ابوموسی اشعری صادر نکند،
راه کار ندهد، فقط گوش کند ..
یک نفر که بداند این چیزهایی که تو تعریف میکنی جواب منطقی ندارد،
اصلا منطق در مقابل این حرف ها بیچاره است
خیلی از آدم ها میخواهند حرف بزنند صرفا برای اینکه دردشان آرام بگیرد
بعضی آدم ها درونشان روی کمربند زلزله است،
گاهی حرف می زنند تا ویرانی زلزله درونشان را به تعویق بیاندازند
حرف زدن گاهی مُسکن است،
آدم ها گاهی حرف می زنند نه برای اینکه چیزی بشنوند، نه اینکه کمک بخواهند
حرف می زنند که ویران نشوند
حرف می زنند که آرام بگیرند
مانند کسی که خود می داند چه روزی قرار است بمیرد، آرام می گیرند.
به قول آن رفیقمان که می گفت :
حرف هایی در دلم هست که حاضرم فقط به کسی بگویمشان که قرار است فردا بمیرد ...
همین.
 
"پویان اوحدی"

mahya2020 بازدید : 595 یکشنبه 04 بهمن 1394 نظرات (0)

یه تیکه ازمن وتو

ادم......ادما....ما ادما.....منه ادم...
 ادم واژه گمشده ي اين روزاي دنياي ماست..
 ادم اونی بود که خدا بخاطر يه اشتباه از بهشت انداختنش بیرون توی یه مکانی به اسم جهنم ....و ما هزاران ساله داريم تاوانه اشتباهه اونو ميديم حالا ماييم و اين دنيا  هزارو يک اتفاق جورواجور  ....  
 تو تمام عمر فکر همه چيز هستيم جزخداوانسانیت
 خيلي از ماها يه روز بي بهونه پا ميزاريم تو تنهايي هم
 به طرف هم نزديک ميشيم اونو از خودمون ميدونيم وسرنوشتامون روبهم گره میزنیم وباهاشکلي خاطرات میسازیم ودرنهایت تو ذهن هم هک ميشیم
بعديه مدتم ولش میکنیم و ميريم یابرعکس اونوقت خودمون ....
ميمونيم و يه دنيا خاطره یه مدت سختي ميکشيم بعد به قوله خودمون فراموش
ميکنيم و ازاول شروع ميکنيم ...
ولي خدايش ادم ميتونه لحظه هايي رو که بعنوان بهترین لحظه ها تو ذهنش هک کرده فراموش کنه؟!
 بعضي از ما حتي کوچيک ترين ارزش هاي انساني رو هم رعايت نميکنيم و راحت همديگه رو ميشکنيم و خرد  ميکنيم وکلی قضاوت میکنیم وکارمیرسه به اجرای حکم اونم باقانونهای خویشتن!یاازهم غول میسازیم بدون اینکه ذرات همدیگه رواونطورکه هست بشکافیم وبشناسیم!

 اين روزا ازهمه چي بايد صحبت کني جزاحساسات چون اگه بخواي به زبون
بیاریش بهت میخندن و ساده لوح یا هفت خط خطابت ميکنن
 اره واقعیت اینه :
 اونايي که تو لباس ماهي قرمزکوچولو اومدن تو زندگيمون با لباس کوسه رفتن بيرون یاگرگ وخون آشام بودن توپوستین ادمیزاد!!!!!!
 این دنيا جايي شده  که از ثانيه ثانيه هاش ميشه ادم تيکه هاي خودشو
فراموش کنه امامن خواهش میکنم ازتون که اگه تیکه هامون روتوقلب کسی جاگذاشتیم بمونیم تاتمامون باهم کامل بشه،تنهاییمون ربطی به سرنوشت نداره،ماخودمون دوست داریم تنهابشیم چون دنبال تیکه های خودمون نمیریم یاتیکه هامون روفراموش میکنیم یا...

#حرفای دل نااشنایی اشنابه اسم محیا

/امضا:دوستون دارم،محیا/

عاشقانه

mahya2020 بازدید : 475 شنبه 03 بهمن 1394 نظرات (1)

حرفای دل من

یک روز آرزو کردم زودتر بزرگ شوم، که کفش هایم پاشنه های بلند داشته باشد و دیگر جوراب های سفید تور دار و جوراب شلواری های عروسکی نپوشم،
 دلم می خواست بزرگ شوم تا دستم به کابینت های بالای آشپزخانه برسد،
بتوانم غذا درست کنم و وقتی از خیابان رد می شوم مادرم دستم را نگیرد، فکر می کردم بزرگ می شوم و دنیا سرزمین کوچکی ست پر از شادی و من موهایم را به باد می دهم ، رژ لب های مادرم را می زنم و عشق را تجربه می کنم، همان عشقی که بین صفحات رمان ها و داستان ها می چرخید، حالا من بزرگ شده ام، تعدادی کفش پاشنه بلند دارم، هنوز دستم به کابینت های بالای اشپزخانه کمابیش نمی رسد اما یک أجاق گاز برای خودم دارم، حالا من دست مادرم را می گیرم و او را از خیابان ها رد می کنم، موهایم را به هر رنگی در می آورم و اشک هایم را به باد می دهم، عشق را تجربه کرده ام همانطور که خیانت، دروغ، زخم را تجربه کرده ام، حالا می دانم دنیا سرزمین بی انتهاییست ، پر از آدم های عجیب و بزرگ شدن بدترین آرزوی همه زندگی من بود که بر خلاف تمام آرزوهایم به دستش آوردم

#حرفای دله منی به اسم محیا

+بزرگ شدن ارزویی بودکه به امتحان کردنش نمی ارزید

++ازهیچ کاربچگیم پشیمون نیستم جزاینکه ارزوداشتم بزرگ بشم

+++چندنفرازشماهاتودوران کودکی همچین ارزویی کردید؟چندنفرازشماهاازبزرگ شدنتون پشیمون شدید؟به نظرمن حالاکه برخلاف میل باطنی وغیرارادی به این دنیااومدیم وبزرگ شدیم بجای افکاری شبیه افکاربنده به دنبال دیگررویاهاوارزوهامون بریم به دستشون میاریم اگه بخوایم

؟؟؟این سبک ازافکارنویسی خوبه؟ادامه بدم؟؟؟

/امضا:دوستون دارم،محیا/

mahya2020 بازدید : 2321 شنبه 05 اردیبهشت 1394 نظرات (6)

دست در دست

دست در دست


ديوانه مي شوي وقتي عاشق چشماني مي شوي که نگاهش را از تو دريغ مي کند

وقتي بيمار لبخند کسي هستي که هرگز به تو نمي خندد

جز ديوانگي چاره اي نيست بانو

بيا گيسو پريشان کن تا من به عطر گيسوي تو به جاي از دنيا تبعيد شوم

شايد از اين ديوانگي وارهم بانو

بانو نه رد مي شوي نه مي ماني

بانو من را به چه ديوانه کرده اي؟

به کدام حبس عبد بانو مرا مي خواني؟

بانو  راستي...

راستي  شما اين همه ديوانه را مي خواهيد چکار؟

ديوانه مي شوي وقتي عاشق مي شوي

عاشق دستاني که گرمايش را لمس نمي کني

ديوانه مي شوي....!!!!!؟؟؟؟


                          "سيد علي ضيا"
 

mahya2020 بازدید : 2312 چهارشنبه 02 اردیبهشت 1394 نظرات (6)

دلنوشته های علی ضیا

 هواي تو
پنچره را باز کن بانـــــــــو
هوا پر از من و توست
من و تو که بدون هيچ ترسي راه ميريم
حالا بگذار همه ما را ببينند
من اين هوا را تنها با تو دوســـــت دارم
بي تو
هيچ چيز اين دنيا را جدي نميگيرم...!!!


                   "سيدعلي ضيا"

------------------------------------------------------------

 دلتنگــــــــــي
هنوز حرفهايم را لاک ميگيرم
هنوز هم غلط املايي دارم
هنوز دلتنگ ميشوم براي نبودنت
بودنت هيچ وقت عادي نشد
چطور به نبودنت عادت کنم؟

                          "سيد علي ضيا"

 

---------------------------------------------------------------


داشتم زندگيمو ميكردم

اومدي حالمو عوض كردي

اين همه راه و اومدي كه بري

كه خرابم كني و برگردي؟

همه چيز خوب بود قبل از تو عشــــــــق با من غريبگي ميكرد

يه نفر داشت با خودش

تنها زير اين سقف زندگــــــــــــي ميكرد

"سيد علي ضيا"

 

/امیدوارم خوشتون بیاد/

 

mojtaba_eshare بازدید : 1778 چهارشنبه 26 فروردین 1394 نظرات (1)
چند بار واسـت بنویســـم باور کنی                               فقط تو باید حالـــمو بهتر کنــــی
 
من که زبـــــونـــم مــــــــو در آورده                               تو چی دلـــت پیشم کم نیاورده
 
چند بار پیغوم و پسغوم برات بفرستم                              بفهمی بدون تو از زندگی خستم
 
جـــون من دلـــــــت میاد ازم بگذری                               بری تا ابد منو تنـهام بـــــــزاری
 
ببین تو خودت میدونی مجتبی میمیره                            دستات تو دستای یکی دیگه بره
 
برگرد ببین دلــــــــم برات کم نمیزاره                             کسی رو غیر تو دوست نداره ...
 
 
نویسنده : مجتبی اشاره
 
دوستت دارم
 
 
danial-khorram بازدید : 2099 پنجشنبه 10 مهر 1393 نظرات (4)

عاقبت

یک روز

که نزدیک است

از دنیایی که در آن بی تو مرده ام

زنده خواهم شد

به سویت خواهم دوید

و

تا ابد

در

آغوشت

جان

خواهم داد

در آغوشت جان خواهم داد

نــویــســنــده خــامــوش شــهــر

 

danial-khorram بازدید : 1434 پنجشنبه 03 مهر 1393 نظرات (3)

آرزویم این است

آرزویم این است
که این ماه جورِ دیگری بیاید
آسمان نه مثل هر سال

امسال جورِ دیگری آبی
آفتاب بر بام خانه هایمان جورِ دیگری بتابد
ابر‌ی اگر بارانیست

جورِ دیگری ببارد
روزگار جورِ دیگری با ما
آدم‌ ها جورِ دیگری با هم
زندگی‌‌ ها جورِ دیگری باشند

آرزویم این است
یک روز حال من جورِ دیگری باشد
به سراغت بیایم
جورِ دیگری نگاهم کنی‌
جراتی داشته باشم
جورِ دیگری بگویم
دوستت دارم

 

نــویــسنــده خــامــوش شــهــر

danial-khorram بازدید : 927 شنبه 22 شهریور 1393 نظرات (1)

 نویسنده خاموش شهر

همیشه

در تاریکی های شهر میماند

قدمهایش

آهسته و آرام

اشک هایش

سرازیر در جایگاه آرامشش

بغض هایش

درد فاصله هاست

آرزویش

فقط

آغوش عشقش

همراه همیشگی خواهد بود برایش

گریه هایش

لبخند

و

قلم هایش

تلخ

اما همان تلخی دوای دردش است

درددش دوریست

تنها

در یاد

یک نفر

آرام میگیرد

و

در یاد دیگران

همیشه

گمنام

میماند

و

این خاص بودن

نویسنده خاموش شهر

هست

گمنام خواهم ماند در یاد دیگران

 

danial-khorram بازدید : 1160 پنجشنبه 20 شهریور 1393 نظرات (1)

یک امروز را

مهمان

من

باش

خانه ای ندارم

همه جای این شهر خاموش خانه من است

تو را خواهم برد به کافه ای

چای

یا

قهوه

هر دو

هم داغ است هم تلخ

انتخابش با

تو

من

همان همیشگی با

قندانی خالی

و

چایی که

همیشه

غرق در فکر تو

سرد نوشیدم

آن طرف کافه خالیست

جایی برای

دوباره ما شدن

میز کوچیکی چشمهایم را قفل کرده

آنجا میز ماست

کوچک است اما میخواهم

تمام شعرهای نگفته ام را یکجا بگویم

میخواهم

بودنت را تضمین کنی

این دل دگر توان

دوری

ندارد

دستهایت را بر روی قلبم بگذار

چشمهایت را ببند

حس خواهی کرد

وقتی هستی او هم

ذوق و شوقی

دارد 

نبودنت

ریشه هایم را خشک کرده

بودنت

ریشه هایم را سبز خواهد کرد

 

نـویـسـنـده خـامـوش شـهـر

یک امروز را مهمان من باش

تعداد صفحات : 2

درباره ما
Profile Pic

98love.ir بزرگ ترین سایت عاشقانه مطالب عاشقانه,تصاویر عاشقانه,دل نوشته,اس ام اس عاشقانه

"هرگونه انتقاد و پیشنهادی پذیرفته می شود"

صفحه ما در گوگل

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    چی شد که سر از 98لاو درآوردی؟
    عضویت در سایت

    برای عضویت در سایت عاشقانه از لینک زیر استفاده کنید:

    عضویت

    عضویت در 98 لاو

    آمار سایت
  • کل مطالب : 2940
  • کل نظرات : 22529
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 55230
  • آی پی امروز : 78
  • آی پی دیروز : 100
  • بازدید امروز : 355
  • باردید دیروز : 746
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 1,681
  • بازدید ماه : 5,066
  • بازدید سال : 72,332
  • بازدید کلی : 130,642,184
  • موزیک پیشنهادی | علی اصحابی
    🎻 علی اصحابی، زندگیم
    98لاو همیشه همراه شماست !

    کانال 98لاو در تلگرام

    کانال 98لاو را دنبال کنید تا از آخرین متن و عکس های عاشقانه، آموزنده بهرمند شوید.همچنین جدیدترین موزیک ها و رمان های عاشقانه را دریافت خواهید کرد.

    برای عضویت با موبایل خود روی عکس بالا کلیک کنید.

    برای عضویت با کامپیوتر اینجا کلیک کنید.

    تولبار عاشقانه

    تولبار سایت عاشقانه 98 لاو

    با نصب تولبار سایت عاشقانه 98 لاو جدیدترین مطالب و تصاویر عاشقانه سایت را بالای مروگر خود به سادگی مشاهده کنید!

    نصب کنید