دلم براي "عشق" ميسوزد
اين روزها هركس نام "هرزگي"خودرا
"عشق" گذاشته است ونمي داند
عاشق "دلداده" است نه "تن داده"......!!
نویسنده: shaparak_1664
نوشته های عاشقانه بیشتر از دل در ادامه مطلب...
میدانی ....
میدانی که!؟
دوستت دارم
.......
چه از اسمان به زمین بخوانی
چه از زمین به اسمان!!!
نویسنده: apartaid100
------------
من و .....
نمی دونم دقیقا از کی شروع شد،اما می دونم سه سالیه که گرفتارشم.واقعا دوستش داشتم و به خاطر همین نخواستم وارد خط رفاقت بشه.نمی دونم براتون پیش اومده یا نه من حتی براش دعا هم می کردم.سه سال زندگیمو با هاش ساختم اما الآن یه ماهی می شه که فهمیدم با دوست خودم دوسته.آخه همسایمونه ، همیشه جوری رفتار می کرد که من فکر می کردم واقعا منو دوست داره ،30 یا 40 بار در روز میومد دم پنجره ،اون نگاهاش، رفتم باهاش صحبت کردم ، گفت با اون دوست نیستم اما من می دونم که هست.......بهش گفتم از ته دل دوست دارم اما دیگه نیومد دم پنجره. من سه سال با تصویر ذهنیش زندگی کردم اما اون تو اون سه سال با یکی دیگه بود،کاش از اول می دونستم که مال یکی دیگست..........
نویسنده: 7114
--------------------
می ترسیدم از اینکه تو"...را از دست بدهم از اینکه در تنهایی ام جان بدهم از اینکه طعمه زخم زبانها شوم اما در پس این همه دلهره و ترس یک امید درونم را ارام می کرد پر از امیدی واهی وقتی در هیاهوی این همه فاصله من اینقدر به تو"...می اندیشیدم وتو"...نبودی می ترسیدم از گناهی که انتظارم را می کشید...و من شاید...عاشقت شده بودم.
نویسنده: aftebgardon
---------------------------
نگرانم نباش
ارومم مثل یه شقایق که توی مرداب نگاهت غرق شده ارومم از تابش خورشیدی بی نهایت مهربان که به جای سوزاندن دلم گرمی را به من هدیه داد و رفت حالا چه باشی چه نباشی برام فرقی نمی کنه چون می دونم قلب تو"...همه جای این دنیا با منه حتی اگر با دیگری باشی ارومم مثل پر طاووسی روی جاری رودی که اخرش به دریا می رسه ارومم یک دنیا ممنونم ازت...نگرانم نباش من هم هرگز بعد از این فراموشت نمی کنم چه با تو"...باشم وچه با دیگری...نشستم هوای تو"...رو نفس می کشم خدایا یک دنیا ممنونم
نویسنده: aftebgardon
---------------------------
باید با سکوت فریاد زد . . .
به نام تک نوازنده ی گیتار عشق
اکنون مینویسم از تمام این شبها ی تنهایی ام . . .
از همه ی آدم های دلتنگ،دلتنگترم . . .
امشب دوباره باز دلم سنگینی میکند امشب همه ی غصه های دنیا رو دلم سنگینی میکنه دلم میخواد فریاد بزنم،فریادی که همه ی دلتنگی های دنیا را معنا کند
اما مگر میشود دلتنگی ها را فریاد زد؟؟؟؟
باید سکوت کرد ...
..
آری باید با سکوت همه چیز را فریاد زد . . .
نویسنده: niyayeshnadali
--------------------
خسته ام . . .
خسته ام...
از این همه نا امیدی...
شکست...
تلاش...
از این همه جنگیدن برای زندگی کردن...
برای خوب زندگی کردن...
ساده زندگی کردن...
برای بودن...
برای خوب بودن...
من نیایش نادعلی خسته شدم از کارهای خودم...
از فداکاری هایم برای خوشحال کردن کسانی که دوستشان دارم...
در صورتی که اگر من روزی ناراحت باشم اونا هیچی نمیفهمن...
احساس آدمی رو دارم که توی آتیششه...
داره میسوزه....
اما...
دیگه حتی توان فرار کردن از آتیشم نداره . . .
این زندگی هر چی که هست از وقتی یادم میاد دارم تلاش میکنم برای رام کردنش....
دارم میجنگم چرا این جنگ تموم نمیشه!!!
خسته شدم از این همه جنگ
دلم یه آرامش همیشگی میخواد
شاید یه خواب ابدی . . .
نویسنده: niyayeshnadali