دوستان میتوانند تمام قسمت های رمان را در اینجا ببینند
· شاید خدا منو وسیله كرده تا خودش رو بشما یادآوری كنه
· من كه حالم خوبه خانم، شما به مادر برسین
· اتفاقا بنظر من مادر حالشون خوبه
· یعنی بنده حالم خرابه؟
· شما اون چیزی نیستین كه نشون می دین . دارین تظاهر می كنین، یا شاید هم یه نوع لجبازی با خود یا فرار از واقعیتهاست
· باز روانشناسی؟همون زیر دیپلم استخدام میركدم بهتر بود
لبخند زدیم
·حالا چی شد كه اینطور فكر می كنین؟
·بیشتر از هرچیز ، از رنگ آمیزی اتاقتون فهمیدم . همینطور از قاب عكس خودتون، مادرتون و پدرتون كه سه نفری كنار هم ایستادین .از چهره تون می شه فهمید آدم خوش قلب و مهربونی هستین.
·پس به اتاق منم رفتین؟
·داخل نرفتم ، فقط دو قدم وارد شدم
·خوبه
لبخند زد و...
بقیه رمان در ادامه مطلب...