loading...
سایت عاشقانه 98لاو
قوانین

آخرین ارسال های انجمن
98love بازدید : 2271 پنجشنبه 18 دی 1393 نظرات (3)

فروغ فرخزاد

فروغ فرخزاد

من خواب دیده ام که کسی میآید
من خواب یک ستاره ی قرمز دیده‌ام
و پلک چشمم هی میپرد
و کفشهایم هی جفت میشوند
و کور شوم
اگر دروغ  بگویم
من خواب آن ستاره ی قرمز را
وقتی  که خواب نبودم دیده ام
کسی میآید
کسی میآید
کسی دیگر
کسی بهتر
کسی که مثل هیچکس نیست
 
شعر کسی که مثل هیچکس نیست به صورت صوتی آماده شنیدن است
شعر از زبان دختر بچه ای 9 ساله که با پدر در جنوب شهر تهران در خانه سید جواد مستعجر هستند !
برای شنیدن صوتی این شعر و خواندن بقیه متن شعر به ادامه مطلب بروید . . .
 
98love بازدید : 5302 چهارشنبه 03 دی 1393 نظرات (3)
زندگی من
یعنی
شیب خط گردنت
وقتی
به پهنای شانه ات می رسد
یعنی
رگ برجسته ی دست هایت
وقتی
آنها را در هوا تکان می دهی
یعنی
مهربانی شباهنگام و خواب آلودت
وقتی که می پرسی :
"سردت نیست؟"
یعنی
رگه های قرمز چشمانت
وقتی خستگی در چشمانت موج می زند
یعنی
موهای خیس روی پیشانیت
که به عطسه می اندازدت
زندگی من
یعنی...
تو !
یعنی
همین دلتنگی نفس گیر است
وقتی
این شعر را برایت می گفتم...
عادل دانتیسم
 
زیباترین شعر عاشقانه برای معشوق
98love بازدید : 1236 یکشنبه 30 آذر 1393 نظرات (6)

پایان طولانی ترین شب

گویی از درخت بلوط
 
افتاده ام
 
و ابرها را با خود پایین کشاندم
 
 
 
طولانی ترین شب
 
برای آغاز کوتاه ترین نام ماه ی ست
 
که بیادم می اندازد
 
 
 
پرده ها را کنار بزنم
 
برف بگیرد
 
جز صدای برف
 
جز صدای قلب تو
 
صدایی ننشیند بر ظرفِ زمان
 
 
 
سرم را بگذارم بر سینه ی خالی کسی که قلب ندارد
 
اما هنوز زنده است!
 
 
 
نور را در جیب هایم ریختم
 
خورشید را به آسمان خانه ی شما گذاشتم
 
و گریختم
 
نگرانی را دی شب
 
بر پاهای عروسک خواباندم
 
 
 
شوق رسیدن در من است
 
و می خواهم فردا را با خط خوش بنویسم
 
و بدانم حاصلضرب مهربانی
 
دست های توست
 
 
 
و تو حرف هایی بزنی
 
که ندانم در کدام سال زندگی می کنم
 
و ماه همسایه دیوار به دیوار من است
 
 
 
بنادر را درک کردم
 
کشتی را درک کردم
 
دریا را درک کردم
 
که چیزی کم دارد
 
 
 
کاش
 
در خواب یادم بماند
 
صدایت بزنم
 
و تو یادت بماند برگردی و نگاه کنی !
 
98love بازدید : 1549 جمعه 28 آذر 1393 نظرات (4)
شعر های عاشقانه نزار قبانی
به او گفت
آیا  مرا دوست داری در حالیکه نابینا هستم؟
و در دنیا دختران بسیاری هستند.
دلنشین و زیبا و جذاب ...
تو جز دیوانه ای نیستی...
یا دلت بر دخترک نابینایی سوخته...
گفت...
بلکه من یک عاشقم ای زیبای من...
و از دنیای خویش چیزی نمی خواهم...
جز اینکه همسر من باشی...
و خدا مال فراوان به من داده است...
و گمان ندارم که علاج تو محال باشد...
گفت اگر بینایی مرا به من بازگردانی...
ای تقدیر من به تو رضایت خواهم داد....
و عمرم را با تو سپری می کنم....
اما....
کیست که چشمانش را به من بدهد؟...
و کدام شب نزدش بماند؟...
و یک روز شتابان نزد دختر نابینا آمد....
تو را بشارت باد که بخشنده ی چشمان را یافتم...
وبه زودی آنچه را خدا آفرید و ابداع کرد خواهی دید...
و به وعده ی  خود عمل خواهی کرد...
و همسر من خواهی بود...
و روزی که چشمانش را باز کرد....
دستان دختر در دست او بود در حالیکه ایستاده بود...
دختر او را دید...
پس فریادش طنین انداز شد...
آیا تو هم نابینا میباشی؟!!...
و بر بخت شوم خویش گریست...
مرد گفت غمناک نباش ای عشق من....
تو چشمان و راهنمای من خواهی بود...
پس کِی همسر من خواهی شد؟...
دختر گفت...
آیا با یک نابینا ازدواج کنم...
و هم اکنون بینا شده ام؟...
پس مرد عاشق گریست...
و گفت مرا ببخش...
من کیستم که تو مرا به همسری برگزینی؟...
و اما...
قبل از اینکه مرا رها کنی...
از تو میخواهم که به من قول بدهی ....
که از چشمانم به خوبی نگهداری کنی....
 
نزار قبانی
 
98love بازدید : 1660 یکشنبه 16 آذر 1393 نظرات (4)
ﻣﺮﺩﻩ ﺷﻮﺭ ﻣﻦ ﻋﺎﺷﻖ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍهم
 
تو ﻏﻠﻂ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﺍﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺩﻝ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺑﺒﺮﯼ
ﺳﺮ ﺧﻮﺩ ﺁﯾﻨﻪ ﺭﺍ ﻏﺮﻕ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﺑﺒﺮﯼ
ﻣﺮﺩﻩ ﺷﻮﺭ ﻣﻦ ِ ﻋﺎﺷﻖ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍهم
ﮔﻮﺭ ﺑﺎﺑﺎﯼ ﺩﻟﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﻏﻮﺍ ﺑﺒﺮﯼ
ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺩﺍﺩ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﮐﻪ ﮐﻨﯽ ﻣﺠﻨﻮﻧﻢ؟
ﺑﻪ ﭼﻪ ﺣﻘﯽ مثلا ﺷﻬﺮﺕ ﻟﯿﻼ ﺑﺒﺮﯼ؟
ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍصلا ﭼﻪ ﮐﻪ ﻣﻬﺘﺎﺑﯽ ﻭ ﻣﻮﯼ ﺗﻮ ﺑﻠﻨﺪ؟
ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﺮﺍ ﺗﺎ ﺷﺐ ﯾﻠﺪﺍ ﺑﺒﺮﯼ؟
ﺑﺨﻮﺭﺩ ﺗﻮﯼ ﺳﺮﻡ ﭘﯿﮏ ﺳﻼﻣﺖ ﺑﺎﺩﺕ!
ﺁﻩ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺷﺮﺍﺑﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺑﺎﻻ ﺑﺒﺮﯼ!
ﮐﺒﮏ ﮐﻮﻫﯽ ﺧﺮﺍﻣﺎﻥ ! ﺳﺮ ﺟﺎﯾﺖ ﺑﺘﻤﺮﮒ!
ﻫﯽ ﻧﺨﻮﺍﻩ ﺍﯾﻨﻬﻤﻪ ﺻﯿﺎﺩ ﺑﻪ ﺻﺤﺮﺍ ﺑﺒﺮﯼ
ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺑﺎﺭ ِ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﯿﺎﯾﯽ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ!
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﭘﻠﮏ ﻧﺒﻨﺪﻡ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺭﻭﯾﺎ ﺑﺒﺮﯼ!
ﻟﻌﻨﺘﯽ ! ﻋﻤﺮ ﻣﮕﺮ ﺍﺯ ﺳﺮ ﺭﺍﻩ ﺁﻭﺭﺩﻡ؟
ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﻭﻋﺪﻩ ﯼ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﻪ ﻓﺮﺩﺍ ﺑﺒﺮﯼ؟
ﺍﯾﻦ ﻏﺰﻝ ﻣﺎﻝ ﺗﻮ، ﻭﺭﺩﺍﺭ ﻭ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﮔﻢ ﺷﻮ!
ﺑﻪ ﺩﺭﮎ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﺒﺮﯼ ﯾﺎ ﺑﺒﺮﯼ!!!
 
شاعر؟
 
منبع: یکی از دوستان گوگل پلاس(والا ما از اونجا کپی کردیم)
ati_shey2n بازدید : 2858 دوشنبه 21 مهر 1393 نظرات (1)

چند تکه آرزو
چند تکه آرزو

کاش وقتي زندگي فرصت دهد
گاهي از پروانه ها يادي کنيم

کاش بخشي از من خويش را
وقف قسمت کردن شادي کنيم

کاش تا آسمان باراني ست
از زلال چشمهايش تر شويم

از نگاه زرد گلدانهايمان
کاش با رغبت پرستاري کنيم

کاش دلتنگ شقايق ها شويم
به نگاه سردشان عادت کنيم

کاش شب وقتي که تنها مي شويم
با خداي ياس ها خلوت کنيم
 

مریم حیدرزاده

ati_shey2n بازدید : 1683 شنبه 19 مهر 1393 نظرات (2)

و شکستم و دويدم و فتادم
و شکستم ، و دويدم ، و فتادم


درها به طنين هاي تو وا کردم.
هر تکه نگاهم را جايي افکندم، پر کردم هستي ز نگاه.
بر لب مردابي،
پاره ي لبخند تو بر روي لجن ديدم، رفتم به نماز.
 در بن خاري،
ياد تو پنهان بود،
برچيدم،
پاشيدم به جهان.

بر سيم درختان زدم اهنگ زخود روييدن،
و به خود گستردن.

و شياريدم شب يک دست نيايش،
افشاندم دانه ي راز.

و شکستم آويز فريب.

و دويدم تا هيچ.
و دويدم تا چهره ي مرگ،
تا هسته ي هوش.
و فتادم بر صخره ي درد.
از شبنم ديدار تو تر شد انگشتم،
لرزيدم.

وزشي مي رفت از امنه اي،
گامي همراه او رفتم.

ته تاريکي،
تکه ي خورشيدي ديدم،
خوردم،
و ز خود رفتم،
و رها بودم.

98love بازدید : 1313 پنجشنبه 17 مهر 1393 نظرات (0)
خورشید چشمهایت
خورشید چشمهایت
 
   نوید صبح می دهد مرا
 
       و روشن می کند آسمان فردایم
 
چه دل انگیز طلوعی
 
    آنگاه که چشم می گشایی
 
                        وچه پر غرور
 
                            که حک می شوم در نی نی چشمهایت
 
اینجا خاک بوی تو می دهد
 
                               هوا 
 
                                  آب
 
                                    و هر آنچه که نام تو باشد
 
چشمهایت دریچه ای به بهشت
 
                         و من سرگردان در میان برزخی
 
                                                        که بمانم یا بروم
 
بر آستان نگاه تو سر نهاده ام
 
           تا تطهیر کنم این تن دلسپرده را
 
قصه ی چشمهای تو
 
     متبرک می کند شعر من
 
                    و نازکای قلم
 
                       چه زیبا رقم میزند این قصیده ی نا تمام
 
چشمهایت دریچه ای به بهشت
 
                            به آسمان
 
                                به عروج
 
                                   دریچه ای به آنچه که دوست می دارمش
98love بازدید : 1473 یکشنبه 13 مهر 1393 نظرات (0)
رویای عشق
رویای عشق
 
۱
 
گفتم : انگور
 
و چهل روز سکوت کردم
 
 
 
۲
 
باد را دوست دارم
 
تا زن ها در خیابان راه می روند
 
 
 
۳
 
گاهی اگر تنهایی فرصتی بدهد
 
مادرم زیر ابروی غم را بر می دارد
 
 
 
۴
 
عروسک گردان اگر اشتباه بازی کردی نترس
 
هیچ کس عروسک ها را برای بازی اشتباه سرزنش نمی کند
 
مهدی آخرتی
aihf1 بازدید : 1345 چهارشنبه 09 مهر 1393 نظرات (1)
گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی
گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی
 
با قلم نقش حبابی بر لب دریا کشید
 
گفتمش نقشی ز لیلی و ز مجنون را بکش
 
عکس حیدر را کنار حضرت زهرا کشید
 
 
 
حسین خیاطی

تعداد صفحات : 6

درباره ما
Profile Pic

98love.ir بزرگ ترین سایت عاشقانه مطالب عاشقانه,تصاویر عاشقانه,دل نوشته,اس ام اس عاشقانه

"هرگونه انتقاد و پیشنهادی پذیرفته می شود"

صفحه ما در گوگل

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    چی شد که سر از 98لاو درآوردی؟
    عضویت در سایت

    برای عضویت در سایت عاشقانه از لینک زیر استفاده کنید:

    عضویت

    عضویت در 98 لاو

    آمار سایت
  • کل مطالب : 2940
  • کل نظرات : 22529
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 55230
  • آی پی امروز : 271
  • آی پی دیروز : 123
  • بازدید امروز : 422
  • باردید دیروز : 415
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2,425
  • بازدید ماه : 2,425
  • بازدید سال : 89,157
  • بازدید کلی : 130,659,009
  • موزیک پیشنهادی | علی اصحابی
    🎻 علی اصحابی، زندگیم
    98لاو همیشه همراه شماست !

    کانال 98لاو در تلگرام

    کانال 98لاو را دنبال کنید تا از آخرین متن و عکس های عاشقانه، آموزنده بهرمند شوید.همچنین جدیدترین موزیک ها و رمان های عاشقانه را دریافت خواهید کرد.

    برای عضویت با موبایل خود روی عکس بالا کلیک کنید.

    برای عضویت با کامپیوتر اینجا کلیک کنید.

    تولبار عاشقانه

    تولبار سایت عاشقانه 98 لاو

    با نصب تولبار سایت عاشقانه 98 لاو جدیدترین مطالب و تصاویر عاشقانه سایت را بالای مروگر خود به سادگی مشاهده کنید!

    نصب کنید