loading...
سایت عاشقانه 98لاو
قوانین

آخرین ارسال های انجمن
taraneh-love بازدید : 1623 دوشنبه 05 اسفند 1392 نظرات (3)

ترانه عشق

اونروز که از ماشین پیاده شدیم شهریار گفت هرموقع که کاری داشتی زنگ بزن از

قبل هماهنگ بشیم گفتم باشه و بعدم خداحافظی. چهار پنج روزی میگذشت نه

من به شهریار زنگ زدم نه اون . همدیگرو هم ندیدیم تا اینکه مجبور شدم واسه

پروژم پیگیرش باشم . بهش اسمس دادم :

- سلام خوبی ؟

- به به سلام ترانه خانوم . چه عجب یادی از ما کردی ( بعد یه ربع این جواب اومد )

خوبی؟

- ممنونم مزاحم نباشم میخواستم راجع به پروژه صحبت کنم

- خواهش میکنم خوشحال شدم شمارتو دیدم هیچکی که سراغ مارو

نمیگیره دمت گرم

- چرا نمیگیرن تو که اینهمه دوست و رفیق داری

- آره ولی هرکی دنبال زندگی خودشه . خب حالا امر ؟ چیکار باید کنم ؟

- هیچی اینو فعلا یه احوالپرسی حساب کن از خودت . فکر کن یه آشنا

سراغتو گرفته همین .

- تو ماهی . مرسی ازت ممنونم اول هفته دیگه قرار بذار راجع به پروژه حرف میزنیم .

- باشه ممنون

ترانه عشق قسمت سوم


تموم شد . حالا دیگه باید میموند تا هفته دیگه و اول هفته شد ذوق زده با

مائد حرف میزدم که میاد و حرف میزنیم . منتظرش بودیم خیلی گذشت .

بهش اسمس دادم نمیای ؟ هیچ جوابی . بازم زدم شهریار ما منتظریما .

بازم هیچی . دیگه داشتم کلافه میشدم که یه اسمس برام اومد :

- سلام عزیزم من شهرستانم امروز نمیام

- شهریار ؟ قرارمون یادت رفت ؟

- وای راست میگی اصلا یادم نبود ببخشید یهو شد همینکه اومدم میرسم خدمتت

- باشه

داشتم به جون مائد نق میزدم اصلا نباید بهشون میگفتیم . واسه من قیافه

گرفته یادش میره . اصلا نخواستم و ...

مائد به آرامش دعوتم کرد و گفت نمیدونیم که چی به چیه بذار بیاد

دو سه روز بعدش شهریار میخواست برگرده و توی این مدت دائما بهم اسمس

میداد . حال و احوال معمولی .

شبی که میخواست بیاد ساعت 1 اسمس داد که راه افتادم و ساعت 6 رسید

من درست نخوابیدم خوابای اجق وجق میدیدم وقتی اسمس داد رسیدم و

گفتم باشه گفت تو هنوز

بیداری ؟ برو بگیر بخواب بابا .

هیچوقت نباید اون باشه رو مینوشتم .



دو سه روز بعدش توی دانشگاه همو دیدیم راجع به پروژه براشون توضیح دادیم و

اونام قبول کردن که کمک کنند دیگه اسمس دادنامون با شهریار یه امر عادی شده

بود . انقدر حرف میزدیم که خدا میدونه و جالب اینه که راجع به همه چی حرف

میزدیم غیر از خودمون .

گهگاهی هم شهریار از گذشتش درد و دل میکرد ولی هیچوقت درست

نمیگفت قضیه چیه .

...

 

چند روز بعدش بازم توی مسیر با شهریار همراه شدیم و بازم با مائد برگشتن و بازم

حرف من بود :

ش ( شهریار ) : مائد ترانه دختر خوبیه . تو هم همینطور ولی همه مثل

شما نیستن باید قدر خودتونو بدونید .

م ( مائد ) : ممنون لطف داری . خب شماها هم آدمای خوبی هستید

ش : نه من آدم خوبی نیستم . برای همینم وقتی ترانه باهامه با اینکه

خیلی دوستش دارم ولی بهش نزدیک نمیشم

م : خب چرا از ترانه نمیپرسی که میخواد بهش نزدیک بشی یا نه

ش : خودم یه چیزایی حس کردم ولی فکر میکنم بخاطر محبتشه

م : اما خب دخترا سختشونه که بگن کسیو دوست دارن واسه همینم با

رفتاراشون نشون میدن کافیه با دقت به دور و برت نگاه کنی

ش : یعنی ترانه منو دوست داره واقعا ؟

م : آره

ش : باشه ولی نمیخوام بهش نزدیک شم که از من ضربه بخوره

م : چرا انقدر بد بینی

ش : چون تو همه چیو نمیدونی

< مکالمه ای که بالا خوندید بعدها به گوش من رسید کاملش >

ترانه عشق قسمت سوم

 
******


یه شب از همون شبایی که با شهریار با هم اسمس رد وبدل میکردیم من به

شهریار اسمس فرستادم :

ت ( ترانه ) : چطوری معلومه کجایی ؟

ش ( شهریار ) : حوصله ندارم ترانه اعصابم خورده

ت : چرا چی شده ؟ ( من از اون بیشتر دلهره داشتم حالا )

ش : هیچکی به فکر من نیست همه زندگی خودشونو میکنن انگار نه انگار که

شهریارم هست

ت : وا یعنی چی الان ؟ پس من الان به عمم اسمس دادم ؟

ش : قربونت منظورم تو نبودی خانواده رو میگم

ت : خب همه با خانوادشون مشکل دارن

ش : نه تو نمیدونی باهاشون دعوام شده ( هیچوقت دلیلشو نفهمیدم ) و هرچی

خواستن گفتن. اعصابم داغونه

ت : خب من که الان هستم درد دل سبک شی

ش : ای کاش واقعا الان پیشم بودی اصلا جزو خانوادم بودی خواهرم بودی به تو

پناه میاوردم (یخ کردم خواهرم ؟ این دیگه از کجا دراومد . احساس کردم حالم داره

بد میشه ولی تابلو نکردم )

ت : باشه حالا که خواهر نداری من هستم بگو ببینم چی شده

زیر بار نرفت به بهانه خواب خداحافظی کرد و به نفع من شد . انقدر از شنیدن

کلمه خواهر حالم بد شده بود که نمیتونستم درست بخوابم .


فرداش وقتی میخواستیم بریم دانشگاه به جون مائد نق میزدم :

م (مائد) : چته تو چرا نمیتونی آروم وایسی

ت (ترانه) : میدونی دیشب شهریار به من چی میگه

م : چی گفت ( نگاه مائد پر سوال بود )

ت : به من میگه آبجی .

م : ( یه لبخند کمرنگ گوشه لب مائد نشست و با یه نگاه عمیق به من )

پس بالاخره گفت

ت : یعنی چی ؟ ( چشام از تعجب و عصبانیت گرد شده بود )

م : با من حرف زد آخه

ت : باز چی گفته ؟ من نمیدونم چرا شما همش پشت سر من باهم حرف میزنید

م : من بهش گفتم که دوسش داری

ت : مائد ؟

م : خب خودش بحثو شروع کرد منم گفتم اونم گفت تو مثل خواهرشی

یعنی واسه اینکه اذیتت نکنه میخواد خواهرش باشی ( ماشین اومد )

ت : من نمیخوام خواهرش باشم . بیا سوار شیم . منتظر هیچکی نمیمونم.

سوار شدیم و تا دانشگاه یکسره داشتم با مائد بحث میکردم .....

 

قسمت بعدی داستان به زودی . . . .

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط محسن ت در تاریخ 1392/12/05 و 20:16 دقیقه ارسال شده است

عاشقشم.لطفا زودتر ق4 رو بزارشکلک

این نظر توسط taraneh در تاریخ 1392/12/05 و 17:16 دقیقه ارسال شده است

بازم ممنون آقای مدیر عزیز سایت شکلک

این نظر توسط lovender در تاریخ 1392/12/05 و 14:53 دقیقه ارسال شده است

آبجی چــلـــآ؟؟
آخـــی...
ولی بازم خوشبحالشون ک انقد همو دوس دآلَنشکلک
هــــــــــــعـی خدآ..
قسمت چهآرم پلیــــــــــــــــز؟
خعلی خوشم میاد..خوش بحالش ک واقعی هم هسشکلکشکلک


کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic

98love.ir بزرگ ترین سایت عاشقانه مطالب عاشقانه,تصاویر عاشقانه,دل نوشته,اس ام اس عاشقانه

"هرگونه انتقاد و پیشنهادی پذیرفته می شود"

صفحه ما در گوگل

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    چی شد که سر از 98لاو درآوردی؟
    عضویت در سایت

    برای عضویت در سایت عاشقانه از لینک زیر استفاده کنید:

    عضویت

    عضویت در 98 لاو

    آمار سایت
  • کل مطالب : 2940
  • کل نظرات : 22529
  • افراد آنلاین : 68
  • تعداد اعضا : 55230
  • آی پی امروز : 223
  • آی پی دیروز : 106
  • بازدید امروز : 309
  • باردید دیروز : 250
  • گوگل امروز : 5
  • گوگل دیروز : 5
  • بازدید هفته : 686
  • بازدید ماه : 7,590
  • بازدید سال : 83,442
  • بازدید کلی : 130,653,294
  • موزیک پیشنهادی | علی اصحابی
    🎻 علی اصحابی، زندگیم
    98لاو همیشه همراه شماست !

    کانال 98لاو در تلگرام

    کانال 98لاو را دنبال کنید تا از آخرین متن و عکس های عاشقانه، آموزنده بهرمند شوید.همچنین جدیدترین موزیک ها و رمان های عاشقانه را دریافت خواهید کرد.

    برای عضویت با موبایل خود روی عکس بالا کلیک کنید.

    برای عضویت با کامپیوتر اینجا کلیک کنید.

    تولبار عاشقانه

    تولبار سایت عاشقانه 98 لاو

    با نصب تولبار سایت عاشقانه 98 لاو جدیدترین مطالب و تصاویر عاشقانه سایت را بالای مروگر خود به سادگی مشاهده کنید!

    نصب کنید