loading...
سایت عاشقانه 98لاو
قوانین

آخرین ارسال های انجمن
lone007 بازدید : 3538 یکشنبه 25 اسفند 1392 نظرات (35)

قسمت اول داستان واقعی عاشقانه مهران و زهرا

مهران و زهرا

باسلام.من مهران 18 سال دارم میخوام واقعیت تلخ شکست عشقیمو براتون بگم.

امیدوارم بخونین و جلب توجه شما عزیزان شه نظر هم بدین ممنون میشم دوست دارم نظرتونو بدونم.

من قبل اون حادثه که میخوام بگم شرایط واسه دوست شدن و اینجور چیزا زیاد پیش اومده بود اما من خوشم نمیومد و بر عکس دوستام اهمیت نمیدادم و بیشتر یا تو اینترنت بودم یا با رفقا حال میکردیم.

ماجرا از اون جایی شروع میشه که 2سال قبل تابستان 21مرداد ماه90 زلزله شدیدی اومد(6.2

ریشتر)جمعیت ریخته بودن کوچه خیابون و بیشتر تو محله یا فصای سبز و پارک چادر زدن ما هم تو

فضای سبز که وسط خیابون نزدیک خونمون بود چادر زذیم جمعیت غوغا میکرد درسته مصیبت کشیدم و

با سردی هوای و نزدیک شدن به پاییز و ضرر مالی خوردن ولی با این حال با رفیقامون از صبح تا شب

میگفتیم دور هم میخندیدیم یه روزی وقتی با دوستام قدم میزدیم دختری چشامو بدجوری گرفت خیلی

خوشگل بود من اون روز بعد فرداش همش نگاش میکرذمو اونم بهم نگاه میکرد تصمیم گرفتم بهش

شماره بدم پس دنبال یه شرایط گشتم تا جور شد سریع رفتم بهش دادم اونم با لبخند گرفت بعد

آشنای و چنتا سوال که تا به حال با چن نفر بودی که هردومون بار اولمون بود چاذرشون نزدیک چادر ما

بود و همه روز میدیدمش بعد یه ماه دوستی دیگه چادرا رو بستیم اومدیم همگی خونه دوستی ما

ادامه داشت خیلی بهم وایسته شده بودیم دوسش داشتم و عاشقش بودم حتی پیشنهاد ازدواجم

دادم وقرار شد بعد3سال که20 سالم میشد با خانوادم صحبت کنم بریم خواستگاریش اونم قبول کرد

نزذیک2سال گدشت هر روز ی عالمه واسه اون و واسه خودم شارژ میخریدم و حرف میزدیم واسه روز

ازدواج لحظه شماری میکردیم هر روز 6تومن راحت شارژ مصرف میکردم با اینکه تموم شارژاشو من

میخریدم اما اوت فقط تک میزد من زنگ جذابیت موضوع از اینجاس اوایل مهر92 بود که مدرسه ما

همیشه شیفتش صبح بود اما مال اون هر 2هفته عوض میشد خونشون نزدیکای خونه ما بود اکثرا موقع

رفتن به مدرسه میدیدمش که منتظر سرویس ایستاده خلاصه اخرین پنجشنبه ای بود که قرار بود از

شنبه شیفت صبح شه منم بی قرارش بودم که عصر بیاد البته رابطه من با اون خیلی تو روحیم تاثیر

گذاشته بود پر انرژی بودمو بخصوص تو درسام جلو میزدم خلاصه دوستان اومد و اس داد:سلام عشقم

خوبی؟دلم برات تنگ شده بود..منم بی صبرانه نوشتم:سلام عشقم خسته نباشی میتونی بحرفی؟

گفت:نه خواهر بزرگم پیشمه..چنتا اس دادیم بعد تک زد زنگ زدم بعد30دقیقه حرف زدن و میمیرم براتو

ایجور حرفا گفت:میشه چیزی بگم؟گفتم:اره عشقم بگو.گفت:میخوام فردا بغلت کنم و از نزدیک ببینمت

من کلا مطمعن شدم میمیره واسم گفتم چرا که نه.شنبه قرار گذاشتیم صبح قبل مدرسه هم دیگه

ببینیم قرارمون یه ساختمون نیمه کاره بود که امکان نداشت کسی ببینه امن بود ما دوتامون پنجشنبه و

جمعه بزور گذروندیم از شدت هیجان ملاقات حتی شبا از شدت هیجان نمیتونستیم بخواییم خلاصه

دوستان شنبه صبح ساعت 5:30 بیدار شدم کلی به خودم رسیدم ساعت6اس زدم:عشقم خواب

نمونی ها..دیر میشه بیا خوابی:اس داد:نه مگه میشه خواب باشم عشقم باشه بیا بای..با خوشحالی

یه مشت زدم دیوار اتاقم کیفمو برداشتم پریدم بیرون رفتم 1 دقیقه دیگه رسیدم اونجا 1دقیقه منتظر

موندم که یه دفعه.....ادامه دارد..نظر یادتون نره هدف از نوشتن اینکه اخر عاشقی هم باشه باز نمیشه

چون دنیا پر ادماها با ظاهر گرگنما هست بقیشم میزارم براتون امیداوارم مدیر سایت قبول کنه..

LONE007

-----------------------------

درصورتی که داستان آموزنده باشه، همه قسمت ها قرار داده میشه

دوستان عزیز هم برای ارسال نوشته ها و خاطرات خودشون میتونن از این آدرس اقدام کنن:

http://98love.ir/New_Post

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط Sahel در تاریخ 1394/07/06 و 16:02 دقیقه ارسال شده است

لطفا بقیشو بزارید

این نظر توسط gandom در تاریخ 1394/06/16 و 13:26 دقیقه ارسال شده است

plzzzzzzzzzzzzzzzzzzz edamash

این نظر توسط meli در تاریخ 1394/02/02 و 20:13 دقیقه ارسال شده است

خوب بود بقیشم بذار خو. .....

این نظر توسط زهرا در تاریخ 1393/07/20 و 13:21 دقیقه ارسال شده است

میشه آخرشو بزاری سریع؟؟
آخه مشتاق خوندن هستم..


این نظر توسط گلنار در تاریخ 1393/02/08 و 10:36 دقیقه ارسال شده است

خیلی برام جالب بود بی صبرانه منتظر ادامه ی داستانم................

این نظر توسط همون در تاریخ 1393/01/19 و 1:29 دقیقه ارسال شده است

ادامش چی شد پس؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
به وبلاگ منم یه سر بزن
rezadj2015.blogfa.com

این نظر توسط ali در تاریخ 1393/01/13 و 23:22 دقیقه ارسال شده است

خوب بود بقیش رو هم بزار

این نظر توسط نننن در تاریخ 1393/01/08 و 18:25 دقیقه ارسال شده است

ت

این نظر توسط mohsen در تاریخ 1392/12/28 و 21:04 دقیقه ارسال شده است

dokhtare namrd az ab dar miayd kolan dokhtra injoran

این نظر توسط shakila در تاریخ 1392/12/28 و 10:07 دقیقه ارسال شده است

بابا وسط داستان چه فازی گرفدتت
بنویس بره دیگههههههه...


کد امنیتی رفرش
1 2 3 4 صفحه بعد
درباره ما
Profile Pic

98love.ir بزرگ ترین سایت عاشقانه مطالب عاشقانه,تصاویر عاشقانه,دل نوشته,اس ام اس عاشقانه

"هرگونه انتقاد و پیشنهادی پذیرفته می شود"

صفحه ما در گوگل

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    چی شد که سر از 98لاو درآوردی؟
    عضویت در سایت

    برای عضویت در سایت عاشقانه از لینک زیر استفاده کنید:

    عضویت

    عضویت در 98 لاو

    آمار سایت
  • کل مطالب : 2940
  • کل نظرات : 22529
  • افراد آنلاین : 76
  • تعداد اعضا : 55230
  • آی پی امروز : 403
  • آی پی دیروز : 106
  • بازدید امروز : 752
  • باردید دیروز : 250
  • گوگل امروز : 5
  • گوگل دیروز : 5
  • بازدید هفته : 1,129
  • بازدید ماه : 8,033
  • بازدید سال : 83,885
  • بازدید کلی : 130,653,737
  • موزیک پیشنهادی | علی اصحابی
    🎻 علی اصحابی، زندگیم
    98لاو همیشه همراه شماست !

    کانال 98لاو در تلگرام

    کانال 98لاو را دنبال کنید تا از آخرین متن و عکس های عاشقانه، آموزنده بهرمند شوید.همچنین جدیدترین موزیک ها و رمان های عاشقانه را دریافت خواهید کرد.

    برای عضویت با موبایل خود روی عکس بالا کلیک کنید.

    برای عضویت با کامپیوتر اینجا کلیک کنید.

    تولبار عاشقانه

    تولبار سایت عاشقانه 98 لاو

    با نصب تولبار سایت عاشقانه 98 لاو جدیدترین مطالب و تصاویر عاشقانه سایت را بالای مروگر خود به سادگی مشاهده کنید!

    نصب کنید